نامه ای به دخترم- 1-خاطرات دوران بارداری در یک نظر
بالاخره 9 ماه انتظار به پایان رسید . تاریخ زایمانم رو دکتر 16 اردیبهشت اعلام کرده بود ولی با 1 هفته تعجیل بدنیا آمدی. دیگه همین روزها منتظرت بودم میدونستم یواش یواش بایستی هوس اومدن کنی. 9 ماه با همه سختیها و شیرینیهاش گذشت. این 9 ماه رو تو ذهنم مرور میکنم . از روزی که شک بردم شاید باشی ولی علائم حضورت کم بود. تا روزی که گفتند فضایی برایت هست ولی خودت هنوز نیستی . تا روزی که گفتند خودت هم هستی ولی قلبت هنوز نیست و هنوز نزده - هنوز تشکیل نشده. تا روزی که گفتند مشکوک به سقطم. روزی را بیاد می آورم که همه این شک و شبهه ها با دیدن یک لوبیای سفید کوچک تو دلم و شنیدن تاپ تاپ قلبی کوچک برطرف شد و چه زیبا ...